کتاب های عرفانیدر مسیر سیر و سلوک..موضوعِ غرفه اش بوددر نمایشگاه کتاب.امّا با نمایی عُریان وقلم های آرایش..راستی من هم از نفاق متنفّرم مثل او؟
نمایشگاه کتاب نبود!نمایشگاهِ دختران بود.دخترانی برهنه پوشو رُژهای رنگارنگ..
به انصاف بنویسم.طلوع فجر صبحهاتا غروب شبهامطالعه و سر در کتابو دست بر قلم.شب در عمل هیچ.این بود زندگی؟!