وقتی که
دعوت شدم
برای مقاله نویسی!
دیگر احساس نمی کنم.
چون یقین می کنم
که همین انتظار از
بی سوادها
وضعیت جامعه را
متفاوت تر از هر روز می کند
۰ نظر
۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۲
در این شب ها
احساس می کنم
شاید هدف از خلقت
تجریه ها بود
از تمام قضایا فقط!
و شاید هم مشاهده.
غصه ها در قصه ها
عجیب حکایتی دارند..
خستگی خدا را
احساس می کنم
از تمام گناهانم..
او مدت ها است
که فقط برایم گریه می کند
زار می زند و
فریاد می کشد..
و من غرق و مست
شادی در گناه.
کنار
پله های
دادگاه
نشسته بود!
گفتم،
این بار چرا؟!
گفت؛
تصمیم از احساس
یعنی همین.